یکی از خدمات ویژه لابراتوار دندانسازی لترال بخش پروتز متکی به ایمپلنت است. در قسمت دانستنیهای علمی سایت لترال مطالب و مقالههای مربوط به بخش پروتز متکی بر ایمپلنت را برای شما قرار میدهیم. در این مقاله میخواهیم به بررسی ارتباط عرض بافت کراتینیزه و شاخص پریودنتال در پروتز متکی به ایمپلنت صحبت کنیم. با ما همراه باشید
ایمپلنت دندانی یک درمان قابل پیش بینی و مفید برای افراد بدون دندان بوده و به یکی از درمانهای مهم دندانسازی و دندانپزشکی نوین تبدیل شده است؛ آن چه باعث به کارگیری ایمپلنت در این بعد وسیع شده، ماندگاری و ثبات بیولوژیک آن میباشد. همچنین ایمپلنتهای دندانی طرح درمان بسیاری از بیماران را عوض کرده است.
دندانپزشکانی که پیشتر سعی میکردند دندانهای مشکوک را نگهداری کنند حال جهت حصول نتیجه بهتر از نظر زیبایی و فانکشن درمان ایمپلنت را توصیه مینمایند. به همین سبب این درمان استاندارد طلایی را جهت درمانهای دندانی در جهان مدرن به خود اختصاص داده است.
نیاز به حضور یا عدم حضور بافت کراتینزه اطراف ایمپلنتها جهت حفظ سلامت و ثبات طولانی مدت آنها یک موضوع مورد بحث است. لثه کراتینیزه اطراف ایمپلنت شامل لثه چسبنده و لثه مارجینال میباشد. لثه مارجینال یا لثه غیرچسبنده حد نهایی لثه بوده و به صورت حلقه ای دندانها را در بر گرفته است. به نظر میرسد وجود بافت کراتینیزه اطراف ایمپلنت مزایای بیشتری نسبت به وجود آن در اطراف دندانهای طبیعی دارد و حتی ممکن است فقدان بافت کراتینیزه در شکست ایمپلنت موثر باشد. همچنین بافت کراتینیزه اطراف ایمپلنت در پروتکل دو مرحلهای، احتمال اکسپوز شدن ایمپلنت در طول فرآیند التیام را کاهش میدهد.
بیشتر بخوانید: نقش سلامت لثه ها
بنا به نظر برخی، مهم ترین معیار سلامت ایمپلنت در ناحیه خلفی مندیبل مربوط به فقدان یا حضور لثه کراتینیزه میباشد و مخاط متحرک غیرکراتینیزه دارای عمق پروبینگ بیشتری است که به لحاظ هیستولوژیک نیز تأیید شده است.
نتایج برخی مطالعات نشان داد که در صورت کمبود مقدار کافی از بافت کراتینیزه، تجمع پلاک، التهاب بافت، تحلیل مخاط و از دست رفتن کلینیکی چسبندگی لثه در اطراف ایمپلنتها بیشتر دیده میشود. با این حال بعضی دیگر از مطالعات به این نتیجه رسیدهاند که در نبود مخاط کراتینیزه، سلامت بافتهای اطراف ایمپلنت را میتوان با رعایت بهداشت دهانی صحیح فراهم کرد.
با توجه به متناقض بودن نتایج مطالعات گذشته و برای تعیین عوامل مرتبط با سلامت بافت اطراف ایمپلنت در این مطالعه برآن شدیم که به بررسی ارتباط عرض بافت کراتینیزه و شاخصهای بافتی در اطراف پروتز ثابت متکی بر ایمپلنت بپردازیم.
از آنجا که ممکن است شرایط بافت نرم و سلامت کلی ایمپلنت در حالات مختلف پروتزهای ثابت متکی به ایمپلنت متفاوت بوده و از این نظر بر نگهداری، درمانهای حمایتی، ماندگاری و موفقیت اثرگذار باشد، در این مطالعه به مقایسه ارتباط مذکور در سه گروه تک کراون، بریج و اسپلینت پرداخته شد.
نتایج مطالعه حاضر در بررسی ارتباط بین عرض مخاط کراتینیزه با متغیرهای پریودنتال عمق پروبینگ (PD)، خونریزی حین پروبینگ (BOP) و شاخص لثهای (GI) در 99 بیمار با ایمپلنتهای تک کراون، بریج و اسپلینت نشان داد بین عرض مخاط کراتینیزه با عرض مخاط چسبنده در همه گروهها ارتباط مستقیم و معنی داری وجود داشت که با توجه به مسائل آناتومیک امری مورد انتظار است.
به جهت تفاوت در شرایط نگهداری حالات مختلف پروتز ثابت متکی به ایمپلنت و با فرض احتمال تفاوت در تاثیر مقدار KM و AM در متغیرهای پریودنتال، ارتباط این پارامترها در پروتزهای ثابت تک کراون، بریج بین ایمپلنت و اسپلینت ایمپلنتها جداگانه بررسی شد. یافتهها نشان داد که در اغلب موارد ارتباط معنیداری در حالات مختلف دیده نشده و در موارد محدود دارای اختلاف ناهمگنی، نتایج در مستقیم یا غیرمستقیم بودن ارتباط امکان تحلیل و نتیجهگیری مشخص در این زمینه را فراهم نمیسازد. لذا در تحلیل و مقایسه نتایج با دیگر مطالعات تمرکز بر یافتههای به دست آمده در کل گروهها صورت پذیرفت.
محققان در ارزیابی پارامترهای GI ،PI عمق پاکت و تحلیل مخاط در اثر کمبود لثه کراتینیزه اطراف ایمپلنت به این نتیجه رسیدند که PI ،GI و عمق پاکت در حضور یا عدم حضور بافت کراتینیزه، تفاوت معنیداری نشان نمیدهد.
همچنین محققانی دیگر پارامترهای بالینی حضور پلاک، التهاب لثه، PD ،BOP و عرض مخاط جونده را در اطراف ایمپلنت ارزیابی کردند و به این نتیجه رسیدند که تفاوت عمدهای در پارامترهای بالینی در بین سایتهای با یا بدون مقدار کافی از مخاط کراتینیزه یافت نشد و به ارتباط معنی داری بین KM و پارامترهای بالینی دست نیافتند که با نتایج این مطالعه همخوانی دارند.
در مطالعهای دیگر که در بررسی روی 69 ایمپلنت به مدت 6 ماه نشان دادند علی رغم اینکه انجام Free Gingival Graft (GFF) در اطراف ایمپلنتهایی که فاقد Keratinized Tissue (KT) کافی هستند بهبود قابل توجهی در پارامترهای بالینی و التهابی ایجاد میکند اثری روی تغییرات سطح استخوان و یا از دست رفتن ایمپلنت ندارد. همچنین برخی مطالعات به این نتیجه دست یافتند که عرض بافت کراتینیزه، میزان بقای ایمپلنتهای دندانی را تحت تاثیر قرار نمیدهد و هیچ ارتباطی بین سطح استخوان، ویژگیهای ایمپلنت و بافت کراتینیزه با تحلیل مخاط اطراف ایمپلنت پیدا نکردند.
از سویی محققان دیگر در بررسی خود که روی 339 ایمپلنت به مدت 3 سال انجام داده بودند به این نتیجه رسیدند که در نواحی با عرض مخاط کراتینیزه و مخاط چسبنده کمتر، میزان GI و تجمع پلاک به میزان قابل توجهی افزایش یافته است که با نتایج مطالعه حاضر مطابقت ندارد. دلیل آن را شاید بتوان در تفاوت در حجم نمونهها، تفاوت در مدت زمان ارزیابی ایمپلنتها و تفاوت در روش تجزیه و تحلیل دادهها دانست (در مطالعه حاضر گزارش GI با میانگین بود، اما در مطالعه Chung میزان GI به صورت فراوانی نمرات در نقاط مختلف ایمپلنت گزارش شد).
نتایج مطالعات دیگر در بررسی اهمیت عرض مخاط کراتینیزه در وضعیت سلامت بافتهای اطراف ایمپلنت نشان داد که حتی در شرایط سلامت بافت نرم اطراف ایمپلنت، در نواحی با مخاط کراتینیزه کم، به دلیل این که الیاف کلاژن افقی در این نواحی کم شده است و مقاومت در برابر پروبینگ نیز کم شده، خونریزی حین پروبینگ به میزان قابل توجهی افزایش مییابد؛ برخلاف نتایج مطالعه اخیر که فقط در گروه تک کراون بین عرض مخاط کراتینیزه و خونریزی حین پروبینگ ارتباط معنیدار وجود داشت و در سایر گروهها تفاوت معنیداری مشاهده نشد که دلیل آن را میتوان در تفاوت میزان نیروی به کاربرده شده هنگام ورود پروب به سالکوس لثه دانست. همچنین در مطالعهای دیگر، تجمع پلاک اطراف ایمپلنت در نواحی با کمبود لثه کراتینیزه بیشتر بود که از این نظر نیز با مطالعه اخیر همخوانی ندارد.
محققان در مطالعات جداگانه خود به این نتیجه رسیدند که در نواحی که مخاط کراتینیزه کم است، از دست رفتن چسبندگی (CAL) و از دست رفتن استخوان (Bone loss) سریعتر اتفاق میافتد؛ بنابراین میتواند باعث تحلیل سریعتر مخاط و BOP و تجمع پلاک در آن ناحیه شود، که با نتیجه مطالعه حاضر که ارتباطی بین KM و تحلیل مخاط و BOP در بیماران مشاهده نشد مغایرت دارد و احتمالاً ماهیت مقطعی مطالعه پیش رو قادر به نشان دادن چنین ارتباطی نبوده است.
محققان در یک مطالعه 5 ساله بر روی مخاط اطراف ایمپلنت نشان دادند که بین وجود لثه چسبنده و عمق پروبینگ ارتباط معنی داری وجود دارد.
در حالی که در مطالعه حاضر به جز در گروه اسپلینت تفاوت معنیداری بین مخاط چسبنده (AM) با عمق پروب (PD) مشاهده نشد که دلایل این تناقض را میتوان این گونه بیان کرد که اولاً وضعیت سلامت مخاط اطراف ایمپلنت میتواند روی عمق پروب تأثیر بگذارد؛ ثانیاً نحوه ورود پروب به درون سالکوس و نیروی به کار رفته هنگام ورود پروب نیز میتواند متفاوت باشد.
در چارچوب یافتههای مطالعه حاضر ارتباط معنیداری بین عرض مخاط کراتینیزه و مخاط چسبنده با متغیرهای پریودنتال به دست نیامد و این بدان معنی است که در نمونههای مورد بررسی این مطالعه، افزایش عرض مخاط کراتینیزه و مخاط چسبنده الزاماً با درجه بالاتری از سلامت پریودنتال همراه نیست.
لذا با توجه به تفاوت در یافتههای مطالعات قبلی مرتبط با این موضوع، لزوم انجام مطالعات بیشتر در این زمینه به ویژه با ساختار طولی جهت حصول نتیجه قطعیتر احساس میشود.
منبع: برگرفته از مقاله دکتر اصفهانیان و همکاران چاپ شده در مجله دانشکده دندانپزشکی مشهد
امیدواریم از خواندن این مقاله رضایت داشته باشید.
در ادامه نظرات خود را برای ما قرار دهید.